آقا ببخشید اینجاها مسجد کجاست؟

دو روز پیش  چند کوچه پایین تر از مسجد داشتم با یکی از رفیقام،  باموتور میرفتیم به سمت مسجد، ناگهان کلاهی که  همیشه به سر داشتم  ودر همه فصل سال رو سرم هست افتاد رو زمین. به دوستم گفتم صبر کن کلاهم رو بردارم اونم ایستاد و من رفتم چند متری  عقب تر کلاهم رو برداشتم  همین که میخواستم  سوار موتور بشم یه آقایی  اتو کرده و زیر ابرو برداشته ، سوسول گونه،  که سوار یدونه از این ماشینای توییتای شاسی بلند نمیدونم چی بود،  سراسیمه جلوم ترمز زد.

این آقا ظاهرش از اون آدمایی بود که چشم دیدن ما ریشوهارو نداشت خلاصه...... بود( استغفر الله)

 به ما سلام کرد و گفت ببخشید اینجاها مسجد کجاست؟ منم آدرس مسجدمون  رو دادم و گفتم :این کوچه نه کوچه بعدی، کوچه هشتمه انتهاش مسجده.

اون هم  تشکر کرد و سریع رفت.اما من کمی فکر کردم و به امین گفتم حال کردی!! باز بگو همشون بد هستن  آره داداش  این تریپا هم هستن که نماز خون باشن و اول وقت بخونن  ما داریم از قافله جا میمونیم.

خلاصه به درب پشتی مسجد رسیدیم. ازموتور پیاده شدیم و از راه رفتیم به سمت سرویسهای بهداشتی.همین که دم درب ورودی سرویس رفتیم، من همون آقا رو دیدم که  با حالتی آرام و رنگ و رویی باز  از سرویس خارج شد و از درب مسجد  بیرون رفت من و دوستم که شاهد این قضیه بودیم به هم نگاهی کردیم  اندکی بعد بمب خنده رو راه انداختیم طوری که کسانی که اونجا بودن توجهشان به ما جلب شد.

اما حرف من این نبود که چرا اینا نماز نمیخونن (اصلا به من چه!!  اگه سیم طرف وصل باشه اون دنیا باید جوابگو باشم) اصلا هم  به تیپ  و ظاهر  اون  و اعتقاداتش کاری ندارم  اما یه نکته تو حرفای این آقا وجود داره که بر میگرده به معمار بعضی از مساجد و فرهنگ غلطی که جا افتاده و اون سئوالی بود که اولش از من پرسید(آقا اینجاها مسجد کجاست ؟) یعنی هر کسی که  تو خیابون دستشوییش میگیره این سئوال رو میپرسه.

مابین این حرفها که دارم میگم خودبه خود  یاد سخنرانی حاج آقا قرائتی افتادم که فرمودند: ورودی سرویس مساجد باید به بیرون مسجد باز باشد تا به نیت رفتن به دستشویی وارد  این مکان مقدس نشوند.

خوب بعضی از مساجدی که مهندسین آن قبل ساخت مسجد مطالعه دینی در این رابطه نمیکنن و یا با علمای دینی در ارتباط نیستند با  این موارد روبرو می شود.

این مسئله در مساجد قدیمی بیشتر رعایت میشود تا مساجد حال  و باید به معماران صد سال پیش و خیلی قبلتر آن آفرین گفت  که حرمت این مکان مقدس را بیشتر از معماران حال حاضر نگه  داشته اند و بعضی از مساجد هم جزء فرهنگ بساز و بفروش بعضی از مهندسا شده و قربانی این معزل ساختمان سازی گردیده . فلذا اینهاست........

 

بازهم شهرمان پر نور میشود

همین الان رفیقم حاج محسن بهم پیامک داد: قراره  به مناسبت شهادت امام صادق (ع)فردا(12/7/89) پیکر چند شهید گمنام رو خاکسپاری کنن  اما این بار مکانش دل آقا امیرالمومنین رو شاد میکنه  و ثابت میشه بیخودی  اسم نهج البلاغه رو بر هر بوستانی نمیذازن!!

آری دوشنبه بوستان نهج البلاغه تهران،( جنب یادگار امام و مابین شهرک غرب و پونک) شاهد گلهایی هست که سرخ تر از گلهای لاله اش و بر افراشته تر از سروهای بلند خود  و سبز تر از زمین سبز خود است.

اما مهمترین نکته اینجاست که شهدا دارن تو محله پخش میشن و ما داریم بچه محل اونا میشیم  و تو این نبرد سایبری هر جایی که ما با مشکل روبرو بشیم اونا راه وروش  و فنون جنگ رو به  ما میگن.

من هر وقت خواستم تو وبلاگم مطلب تازه ای بذارم، قبل از اون  به شهدا توسل کردم و اونا هم کمک کردند اما همین الان حرفهای شخصی که  ادعا میکنه انقلاب منحرف شده، تو ذهنم تداعی شد و به نکته های خیلی مهمی پی بردم:

 تازه دارم میفهمم چرا مهدی کروبی از خاکسپاری شهدا در سطح شهر مینالید و نزدیک انتخابات برا تبلیغاتش میگفت این شهر رو کردند قبرستون و هر جایی که گیر میارن شهید دفن میکنن من اجازه چنین کاری رو نخواهم داد.

تازه دارم میفهمم که اسم شهدا تن اون رو میلرزونه و از جاودانگی شهدا در این کشور میترسه

تازه دارم میفهمم که اون به زنده بودن و شفاعت شهدا اعتقادی نداره که اون چنین حرفی رو میزنه

 


بگذریم

 اما مهمترین نکته اینجاست که دوشنبه ساعت 9 صبح  روز دوشنبه در بوستان نهج البلاغه دوباره  با بچه محل های جدیدی آشنا میشیم کسانی که شهر ما رو آباد خواهند کرد وگره مشکلات مردم با دعای آنان باز میگردد.  

                                                                                                                            

 

                                                                                                                                                                      مثل بعضیا خواب نمونید